اعتماد بنفس داشتن در ورزش
افکار منفی هم میتواند مانند هر عادت بد دیگری با آگاهی و تکرار، کنترل و با عادات خوب جایگزین شوند. افکار منفی که به اعتماد به نفس لطمه وارد میکنند میتوانند به عادتی بد و مخرب تبدیل شوند و این نوع از عادات مخرب میتوانند به اندازهی عادات بد تکنیکی، به یک ورزشکار آسیب بزنند. هرچه بیشتر دچار افکار منفی باشیم، بهشکل مداومتری آنها را تکرار میکنیم، پس به آنها قدرت میبخشیم.
پس هدف اصلی این است که بهاندازهی کافی مثبت فکر کنیم تا بتوانیم عادات ذهنی مثبت را جایگزین عادات ذهنی منفی کنیم. راهکارهای ذهنی متعددی وجود دارند که میتوانند به ما در آموختن این نوع تفکر کمک کند.
راه اعتماد بنفس داشتن
یکی از مواردی که من درحین کار با ورزشکاران حرفهای و تراز اول متوجه شدم این است که آنها معمولا روش خاصی برای حرکت کردن دارند؛ آنها با اعتمادبهنفس کامل راه میروند. نخستین گام برای افزایش اعتمادبهنفس، توجه به چگونگی راه رفتن است.
چیزی که اهمیت دارد نحوهی راه رفتن است. یادتان باشد که برای یادگرفتن روش ورزشکاران حرفهای باید برای تمام این سؤالات جوابهای خوبی داشته باشیم؛ شما چگونه خودتان را حمل میکنید؟ شاید سؤال عجیبی باشد اما ما وقتی راه میرویم درواقع خودمان را حرکت میدهیم پس مهم است که این عمل با چه کیفیتی انجام میشود.
تا به حال فکر کردهاید که راه رفتن شما چگونه میتواند بازتاب احساسات یا افکارتان باشد؟ وقتی افکارتان خوب نیست، حال روحی خوبی ندارید و دچار منفیبافی هستید سرتان را پایین میاندازید و راه میروید. اگر سرتان را بالا بگیرید، اصطلاحا آویزان نباشید و قوز نکنید پس خدا را شکر حالتان خوب است. راهرفتن یا پیادهروی درست، یعنی من سرم را بالا میگیرم، چانهام آویزان نیست! مستقیم به جلو نگاه میکنم، قوز نمیکنم و با اطمینان قدم برمیدارم. مانند یک برنده نگاه کنید و گام بردارید شما قهرمان زندگی خود هستید.
درمقابل راه رفتنی را تصور کنید که در آن سرتان پایین است، زمین را نگاه میکنید، قوز کردهاید و اصلا انرژی ندارید. خوب اگر من هم اینگونه راه بروم همه فکر میکنند که کشتیهایم تازه غرق شدهاند! برای آنکه درک درستی از چیزی که میگویم داشته باشید بیایید یک بازی انجام بدهیم. با همان شیوهای که توصیه شد شروع به قدم زدن کنید و همزمان چیزهای منفی دربارهی خودتان بگویید؛ میبینید! انجام این کار خیلی سخت است چون چیزی که میگویید با کاری که انجام میدهید تناقض دارد.
درواقع نحوهی راه رفتن شما باعث میشود تا چیزی که میگویید به مغزتان مخابره نشود. حالا سعی کنید تا مثل همان فردی که کشتیهایش غرق شدهاند راه بروید و همزمان جملات مثبتی دربارهی خودتان بگویید. میبینید! بازهم همه چیز با هم در تناقض است.
وقتی به شیوهی درست قدم برمیدارید، نه تنها به خودتان بلکه به حریفتان هم اعلام میکنید که اعتمادبهنفس کافی دارید. هیچ چیز دلسردکنندهتر از پیشروی به سمت یک حریف پرانرژی، باانگیزه و آماده برای مبارزه نیست. پس اگر میخواهید که حریفتان را شکست بدهید، همان اول مبارزه با اعتمادبهنفستان دلسردش کنید.
هیچ چیز بهاندازهی مشاهدهی حریفی که همان ابتدای امر قافیه را باخته است، روحیهی شما را برای ادامهی مبارزه تقویت نمیکند. با درست قدم برداشتن و راه رفتن نه تنها اعتمادبهنفس خودتان را تقویت میکنید بلکه اعتمادبهنفس حریفتان را نیز از بین میبرید.
تاثیر حرف زدن
درست متوجه شدید، شما باید حرف زدن مؤثر را هم یاد بگیرید. آنچه به خودتان میگویید روی افکار و احساساتتان تأثیر میگذارد. اگر گفتگوی درونیتان منفی باشد تمام افکارتان منفی خواهد شد و همه چیز بد پیش خواهد رفت، اما اگر هنگامی که با خودتان در گفتگو هستید، احساسات مثبتی به خودتان بدهید کائنات حال شما را خوب خواهند کرد و اتفاقات خوبی هم انتظارتان را خواهند کشید.
وقتی حرفهای ناامیدکنندهای به خودتان میزنید چطور توقع دارید که سطح امیدواری شما بالا برود؟! به خودتان نگویید: « من امروز شانسی برای رسیدن به خواستهی خودم ندارم.» بلکه بگویید: « تصمیم گرفتهام تا امروز هرطور که شده سختترین کارها را هم به نتیجه برسانم.» وقتی با خودتان گفتگوی مثبتی داشته باشید درواقع اعلام میکنید که خود عزیزم هرچند که حریف درمقابل تو قرار دارد اما من همیشه در کنار تو و همراهت هستم.
برعکس اگر مدام به خودتان بگویید: « امروز از آن روزهای سخت است.» یا «من شانسی ندارم» خودتان را قانع کردهاید که قرار نیست موفق شوید و من قول میدهم که موفق هم نخواهید شد. چون مطمئن باشید که اگر حتی حریفتان هم برای شکستدادن شما برنامهریزی نکرده باشد شما خودتان دارید به او کمک میکنید تا از او شکست بخورید.
اوضاع وقتی بدتر میشود که این گفتگوهای درونیتان آنقدر بلند باشند که درحین مبارزه به گوش حریفتان هم برسند، یعنی رسما اعلام میکنید که پیش از پایان مبارزه بازندهی رقابت مشخص است.
اهمیت حفظ تعادل
رفتاری که باید دربرابر این دنیای واقعی پیش گرفت این است که چگونگی متعادلسازی این مقیاسهای مثبت و منفی را بیاموزیم. درواقع ضروریترین هدف ما این است که موارد مثبت را افزایش دهیم؛ پس وقتی کاری را بهخوبی انجام میدهید جایزهاش را هم به خودتان بدهید.
وقتی میزان اتفاقات مثبت را با نشان دادن هیجان ناشی از آن اتفاق بالا ببرید، هدف بعدی و درواقع اصلی افزایش موارد مثبت با کاهش منفیهاست. پس زمانی که موفق نمیشوید و ناراحتید به خودتان بگویید که چرا اینقدر به خودم سخت میگیرم؟! به خودتان بگویید که وقتی بزرگترین ورزشکاران جهان همیشه موفق نمیشوند، چرا من که اول راه هستم باید اینقدر خودم را تحت فشار قرار بدهم.
فکر کردن را متوقف کنید
اگر همیشه منفی فکر میکنید پس خیالتان راحت باشد که بالاخره شکست خواهید خورد. در همین راستا یکی از تکنیکهایی که مانع افکار منفی میشود و افکار مثبت را افزایش میدهد، فکر نکردن است. درواقع عملکرد این راهکار به این صورت است که هروقت شروع به افکار یا گفتگوهای منفی با خودتان کردید مکث کنید و جای افکار و گفتگوهای منفی را با مثبت عوض کنید.
همیشه وقتی موفق نمیشوید یا در مسابقهای میبازید افکار و گفتگوهای منفی خودتان با خودتان را یادداشت کنید. این باعث میشود تا بفهمید که کجا و در چه شرایطی شروع به منفیگویی میکنید. پس میتوانید شرایطی را که در آن در وضعیت منفی قرار میگیرید پیدا کنید.
از تفکرات منفی بهشکل مثبتی بهره ببرید
هرچقدر هم که توصیه کنیم مثبت فکر کنید، بازهم تفکرات منفی وجود دارند و ممکن است که حتی بهمقدار بسیار کم به سراغتان بیایند. شما همیشه نمیتوانید بهترین کاری را که میخواهید انجام بدهید، بنابراین ناخودآگاه گرفتار افکار منفی خواهید شد. من در گذشتهای نه چندان دور و زمانی نسبت به این امر آگاهی پیدا کردم که با چند ورزشکار ردهبالا و حرفهای کار میکردم. درتمام طول اردو در افکار مثبت خود ثابت قدم بودم و سعی میکردم که اصلا منفی فکر نکنم.
یک شب موقع شام چند نفر از این ورزشکاران پیش من آمدند و گفتند که وقتی اتفاق بدی میافتد تو نمیتوانی مثبت باشی و آنجا بود که من متوجه شدم که وقتی چیزی خوب پیش نمیرود، به وجود آمدن تفکر منفی امری طبیعی است و حتی میتواند سازنده هم باشد.
وقتی بد میآورید و دچار افکار منفی میشوید، یعنی شکست شما برایتان مهم است و میخواهید آن را جبران کنید. پس تفکر منفی هم به خودی خود میتواند انگیزهی شما را برای بهتر شدن بالا ببرد. چون اگر بیتفاوت باشید، دیگر تلاشی نمیکنید. اما اینکه تفکر منفی چگونه میتواند درجهت مثبت به شما کمک کند مهم است. تشخیص مرز بین اینکه تفکر منفی میتواند سازنده باشد یا مخرب بسیار اهمیت دارد.
تاثیرهای چالشهای ورزشی بر اعتماد بنفس
اکثر ورزشکاران زمانی که در موضع ضعف قرار میگیرند، اعتمادبهنفس خود را از دست میدهند و اسیر شدن در چرخهی کاهش اعتمادبهنفس، باعث عملکرد ضعیف در هر رقابتی میشود و نجات از این مرحله واقعا کار سختی است. درمقابل، ورزشکاران با اعتمادبهنفس واقعی علیرقم هر شرایطی که ممکن است برایشان پیش بیاید، اعتمادبهنفس خود را حفظ میکنند و به هر دری میزنند تا شرایط را به نفع خود تغییر دهند و به سطح ایدهآل برسند.
تمام ورزشکاران ممکن است در دوران ورزش حرفهای خود رقابتهایی را تجربه کنند که در آنها عملکرد مطلوبی نداشتهاند. همهی ما ممکن است در زندگی دورانی را از سر بگذرانیم که عملکرد مناسبی دربرابر اتفاقات زندگی نداشته باشیم، اما چالش اعتمادبهنفس یعنی همین؛ یعنی این مرحله را طی کنیم، اعتمادبهنفسمان را از دست ندهیم و دوباره به شرایط ایدهآل برسیم.
کلام پایانی
به خاطر داشته باشید که هر کاری را که بیشتر انجام دهید در آن به مهارت بیشتری خواهید رسید؛ پس بهتر است که به جای ناامیدی و افکار منفی، امیدواری و مثبتاندیشی را تمرین کنید و در آنها به مهارت برسید. مثبتاندیشی اعتمادبهنفس شما را تقویت و موفقیتتان را تضمین میکند.
همچنین میتوانید مقاله مضرات سیگار بر بدن را نیز مطالعه کنید.